در سالهای اخیر، پژوهشگران سازمانی، علاقه مند به هوش اخلاقی شدهاند، زیرا مرز بین نوع دوستی و خود دوستی رامی تواند خوب توصیف کند. هوش اخلاقی موضوع تقریبا جدیدی است. نخستین بار اصطلاح هوش اخلاقی توسط بوربا در روان شناسی وارد شد. وی هوش اخلاقی را ظرفیت و توانایی درک درست از اخلاق، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار درجهت صحیح و درست تعریف میکند.
هوش اخلاقی، به معنی توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات باز و صادقانه و حقوق شهروندی است. همان طور که هوش هیجانی و هوش شناختی با یکدیگر فرق دارد، هوش اخلاقی هم یک هوش کاملا مجزاست. مفهوم اصلی هوش اخلاقی این است که ما بتوانیم درست را از نادرست تشخیص دهیم؛ یعنی اعتقادات محکم اخلاقی داشته باشیم و بر اساس این اعتقادات عمل کنیم.
این آزمون توسط لنیک و کیل در سال ۲۰۰۵ تدوین شد. در ایران توسط تیمی مرکب از اساتید و پژوهشگرانی چون آراسته، عزیزی، شمامی، جعفری راد و محمدی جوزانی در سال ۱۳۹۰ کار هنجاریابی آن انجام شده است. پرسشنامه هوش اخلاقی به عنوان توانایی کاربرد اصول اخلاق جهانی در اخلاقیات، اهداف و مراودات یک فرد از روی قاعده است. در هوش اخلاقی بالاترین نمره ۱۰۰ میباشد و دارای بخشی از خرده آزمون های ذیل می باشد:
- عمل کردن مبتنی بر اصول، ارزشها و باورها:
یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن باور داریم و آنچه که به آن عمل می کنیم. انجام آنچه که می دانیم درست است و عمل کردن به آن در تمام زمان ها.
- راستگویی:
انجام آنچه که می دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمان ها.
- استقامت و پافشاری برای حق (ایستادگی به خاطر حقیقت):
بر اساس باورها و ارزش های خود به خاطر حقیقت بر امور پافشاری نمودن.
- وفای به عهد:
داشتن صداقت کامل به معنای این است که آنچه را نمی توانیم انجام دهیم، قول ندهیم و وفای به عهد در تمام زمان ها.
- مسئولیت پذیری برای تصمیمات شخصی:
مسئولیت اعمال و پیامدهای آن اعمال را در هر صورت پذیرفتن.
- اقرار به اشتباهات و شکستها:
پذیرفتن مسئولیت اشتباهات و شکست های خود.
- قبول مسئولیت برای خدمت به دیگران:
قبول مسئولیت و توجه به دیگران مطابق ارزش ها و باورها در هر صورت و در هر زمان.
- فعالانه علاقمند بودن به دیگران (اهمیت دادن خود جوش به دیگران):
آنچه که برای دیگران انجام می دهیم نه براساس دستور و یا دریافت پاداشی باشد.
- توانایی در بخشش اشتباهات خود:
آگاهی از عیوب خود و توانایی بخشش خود در قبال اشتباهات و رفع آنها.
- توانایی در بخشش اشتباهات دیگران:
قبول افراد همان گونه که هستند و تحمل اشتباهات و بخشش آنها.
شاید بتوان گفت مهم ترین نکته در مبحث هوش اخلاقی این است که این هوش یه طور کامل آموختنی و قابل یادگیری است و به هیچ وجه جنبه ی وراثتی ندارد و تنها از طریق تربیت به کودکان منتقل می شود. بهترین زمان آموزش هوش اخلاقی در فرزندان از دوره ی نوزادی تا پایان نوجوانی است و تعلل والدین در این زمینه موجب ضعف بالقوه ی کودکان در یادگیری فضایل اخلاقی و ایجاد عادات مخرب می شود.
خانواده به عنوان اولین و بالاترین مکان برای انتقال ارزش ها به فرزندان است. خانواده جای امنیت است، جایی که فرزندان در آنجا از حمایت بی قید و شرط بهره مند می شوند، البته خانواده ای سالم است که ارزش ها در آن آموزش داده و به مرور در فرزند درونی می شود. پدر و مادری که خود از نظر ارزشی قوی هستند، ارزش ها را در طول رشد به فرزندانشان یاد می دهند و فرزندان نیز ارزش ها را با خود به جامعه برده و با آنها زندگی می کنند.
والدین از همان ابتدا به عنوان اولین معلم فرزندشان می توانند هوش اخلاقی را با یاد دادن شایستگی های اخلاقی مانند خویشتنداری، بردباری، انصاف، همدلی، گذشت و دیگر صفت های خوب به آنان آموزش دهند. تقویت این هوش بهترین فرصت است که فرزندانمان را در مسیر درست قرار دهیم تا آنان بتوانند علاوه بر درست فکر کردن، درست هم عمل کنند، البته قبل از هر کاری لازم است ابتدا ارزش ها و شایستگی های اخلاقی را به عنوان اولین قدم به آنان آموزش دهیم و بر انجام آنها هم از سوی خود و هم فرزندانمان مصر باشیم.
رفتارهای اخلاقی را از فرزندتان بخواهید و کوتاه نیایید. کارشناسان دریافته اند والدینی که فرزندان بااخلاق بزرگ می کنند، بر رفتارهای اخلاقی تاکید می کنند و از فرزندانشان توقع دارند مطابق ارزش های اخلاقی رفتار کنند.